به گزارش شهرآرانیوز؛ برخی از پویاییهای «بازی مرکب» در دو فصل اول (سیاستهای میان نگهبانان نقابدار، عملیات برداشت اعضای بدن و رابطه بین بازیگر اصلی _ یعنی این-هو با بازی لی بیونگ-هان و برادر جون-هو با بازی وی ها جون _ و گروهی از مردان تنومند به رهبری جون-هو که سعی در کشف و نفوذ به جزیره میزبان بازیها دارند، به نتیجهگیریهای ناامیدکننده و بیروحی منجر میشوند، بدون اینکه جهان را فراتر از آنچه تاکنون دیدهایم، گسترش دهند.
فصل جدید هر سریالی همیشه باید با هدف پرسیدن سوالات جدید ساخته شود. برای «بازی مرکب»، انتخابهای زیادی وجود دارد. فرآیند انتخاب نگهبانان چگونه است و چگونه آنها در سلسله مراتب به گروهبانهای «مثلثی» یا در نهایت به رهبران «مربعی» ارتقا مییابند؟ سیاستهای درونی آنها چگونه است؟ چه اتفاقات دیگری بین برادران این-هو و جون-هو قبل از پیوستن این-هو به بازیها افتاده است؟ اگر خدمه جون-هو موفق به نفوذ به جزیره شوند، آیا بازیها متوقف میشوند؟ چگونه این اتفاق خواهد افتاد؟ این افراد مهم انگلیسی زبان واقعاً چه کسانی هستند؟ آیا در گذشته مواردی وجود داشته است که بازیها تقریباً به طور عمومی افشا شده باشند؟
با این حال، تلاشهای فصل سوم برای ساختن دنیای بازیها در بیشتر موارد به طرز ناامیدکنندهای غیرخلاقانه باقی مانده است، اگرچه ۱۰ دقیقه پایانی فصل، برخی از باشکوهترین لحظات آن را که خارج از بازیها اتفاق میافتد، ارائه میدهد. این لحظات آنقدر جذاب هستند که باعث میشود از خود بپرسید که چرا از آنجا شروع نکردیم.
فصل سوم چندین رشته از جایی که فصل قبلی به پایان رسید را ادامه میدهد (فصل ۳ بیشتر به عنوان بخش دوم فصل ۲ عمل میکند تا یک فصل مستقل). جون-هو و خدمهاش همچنان در یافتن جزیره مصمم هستند، در حالی که یاور وفادار وو-سئوک (با بازی جون سوک-هو) هنگام تلاش برای کشف گذشته کاپیتان قایق، ادعای جالبی در یکی از صحنههای هیجانانگیزتر سریال دارد. یک خط داستانی بین نگهبانی به نام نو-ایول (با بازی پارک گیو-یونگ) متولد کره شمالی و یک سرباز دیگر وجود دارد که بازی درگیر آن میشود. با این حال، این تلاشها به طور ناموزون پرداخت شدهاند و دنیای بازی مرکب را چندان گسترش نمیدهند.
به نظر میرسد هوانگ دونگ-هیوک، خالق بازی مرکب، در کارگردانی مسابقات پر از اکشن این سریال، که شامل بازیهای کودکانه تغییر شکل یافتهای مانند طناببازی و قایمباشک در این فصل است، در اوج قرار دارد. از بازی سرگیجهآور و بلند طناببازی گرفته تا نماهای بلند در راهروهای هزارتوی قایمباشک با درها و اتاقهای به ظاهر بیپایان، هوانگ خود را به عنوان جادوگر ترس، تعلیق و آسودگی نشان میدهد. در گیر و دار نبرد بازیها، کیمیاگری اعتماد، اتحادهای شکل گرفته و از هم پاشیده، و بارقههایی از انسانیت، تمام عناصری را که باعث موفقیت جهانی «بازی مرکب» در اولین نمایش آن در سال ۲۰۲۱ شد را به بینندگان یادآوری میکند.
بهترین بخش «بازی مرکب» به بزرگترین نقطه ضعف آن نیز تبدیل میشود. این سریالی است که با تیم بازیگران خود فراتر از شخصیت اصلی و ستاره سریال یعنی گی-هون/بازیکن ۴۵۶ (لی جونگ-جائه) خود را نشان میدهد؛ یعنی شخصیتهایی مانند برادر سرد و حسابگر و مرموز میونگ-گی (یم سی-وان)، جون-هی (جو یو-ری) با اراده قوی، دائه-هو (کانگ ها-نول) مشتاق، اما مردد، هیون-جو (پارک سونگ-هون)، نام-گیو (رو جه-وون) غیرقابل پیشبینی، اما جذاب، و زوج مادر-پسر، گئوم-جا (کانگ آئه-سیم) و یونگ-سیک (یانگ دونگ-گئون)، همگی به خوبی از پس نقش خود بر میآیند.
بخشی از گامهای ناپایدار فصل سوم را میتوان با این واقعیت که برخی از شخصیتهایی که مخاطبان بیشتر به آنها علاقهمند هستند، به دلیل ماهیت سریال به عنوان یک بازی بقا، میمیرند، نادیده گرفت. این موضوع به ویژه در این فصل تشدید میشود، زیرا بیش از سه چهارم بازیکنان از قبل حذف شدهاند. نمایش و زرق و برق «بازی مرکب» با هیاهوی ۴۵۶ انسان ناامید، اما پیچیده که لباسهای ورزشی سبز رنگ خود را پوشیدهاند و بزرگترین شانس زندگی خود را برای رستگاری در میدان بازیها به دست میگیرند، رونق میگیرد. این، برخورد درخشان طنز تلخ، شخصیتهای بزرگ و کوچک و صدها سیستم ارزشی مختلف است که بخش زیادی از شتاب این نمایش را به پیش رانده است.
با کشته شدن بازیکنان، محل بازی خالی میشود و نمایش باید به جای دیگری برود تا شور و نشاط و شتاب خود را پیدا کند. در حالی که این فرصتی را برای داستان فراهم میکند تا با بیننده صمیمیتر شود و شخصیتهای باقیمانده را با عمق بیشتری به تصویر بکشد، اما «بازی مرکب» ناگهان به طور غیرمعمولی بیش از حد خجالت میکشد تا در این آبها قدم بگذارد.
قسمت سوم فصل پایانی با عنوان «تقصیر تو نیست» تأثیرگذارترین و شاید قویترین قسمت این نمایش است. عرصه پر سر و صدای بازیها جای خود را به تبادل عاطفی صمیمانه میدهد. همانطور که بازیها قربانیان خود را میگیرند، برخی از شخصیتهای بازمانده در ناامیدی خود عبارت «تقصیر من است» را بر زبان میآورند. آنها با احساس گناه شدیدی دست و پنجه نرم میکنند که بقای شخصیشان با چنین هزینهی گزافی به دست آمده است، و همچنین اشتباهات و کاستیهای خودشان را که در وهلهی اول آنها را به این بازیها کشانده است، سرزنش میکنند.
با این حال، در میان تمام درد و رنج، این قسمت جای خود را به ابراز لطف و خرد عمیق میدهد. در حالی که گی-هون پس از یک شورش ناموفق و پرهزینه (که در فصل دوم دیدیم) تقریباً ساکت شده و در آتش خشم و گناه غیرقابل وصف میسوزد، در این قسمت است که او بیشترین صحبت را میکند و سعی در یافتن ارتباط و تخلیه هیجانی دارد. یکی از شخصیتهای خردمند به گی-هون میگوید: «مهم نیست چطور به آن نگاه کنید، زندگی ناعادلانه است. آدمهای بد کارهای بدی میکنند، اما دیگران را سرزنش میکنند و در آرامش زندگی میکنند. از سوی دیگر، آدمهای خوب، خودشان را برای کوچکترین چیزها سرزنش میکنند.»
این قسمت که در متن انتقادات گستردهتر سریال از سرمایهداری و نابرابریِ مهارنشده قرار دارد، مسئله گناه را به وضوح برجسته میکند. هر چقدر هم که بازی قهرمانان و بازندگان، برندگان و قربانیان خود را شکل دهد، هر کسی که در اینجا شرکت میکند در نهایت قربانی جامعه خود در «دنیای واقعی» خارج از بازیها است. برخی در فقر یا در خانوادههای از هم پاشیده متولد میشوند. برخی دیگر نمیتوانند برای اعتیاد به مواد مخدر یا قمار خود کمکی پیدا کنند. بعضیها هیچوقت بهترین کارتها را برای شروع زندگی نداشتند. واقعاً تقصیر کیست؟
در حالی که قسمت سوم از نظر طرح داستان و شخصیتپردازی روان پیش میرود، نمیتوان همین را در مورد بسیاری از بخشهای دیگر فصل گفت. برخی از پیچشهای داستانی فصل نیز بین مخاطبان تفرقهانگیز خواهد بود، برای مثال، یک بازیکن جدید بدون اجازه قبلی وارد بازی میشود یا حتی نمیتواند در هر دور رأیگیری شرکت کند. این موضوع پویایی قابل توجهی را در بین بازیکنان ایجاد میکند، اگرچه مشارکت بازیکن ممکن است گاهی اوقات تماشای آن را ناخوشایند کند.
این سریال در دقایق پایانی خود، زمانی که ریتم آن به طرز چشمگیری تند میشود، تغییر میکند. همچنین به گونهای پایان مییابد که مسیرهای جدید زیادی را برای اسپینآفهای آینده بازی مرکب باز میکند، که در این مرحله اجتنابناپذیر به نظر میرسد. با چنین جایزه بزرگی که قرار است برنده شود، تصور اینکه نتفلیکس برای مدت طولانی از یکی از پرسودترین سریالهای خود دور بماند، دشوار است.